شکستی دلمو

ساخت وبلاگ

زدی شکستی دلمو !

بذار چشای روشنت ، چراغ راه من باشه

بذار که جاده های شب ، پیش چشام روشن باشه

ستاره های اشکتو ، میون دامنم بریز
می خوام که امشب همه ی الماسا مال من باشه

بذار که شبنم باشمو ، رو سینه ی گل بمونم
یه وقت دیدی که فردا صب ، روز جدا شدن باشه

زدی شکستی دلمو ـ غرور تندیس غمو ـ
تو این زمونه هر کسی ، باید یه بت شکن باشه

تموم شیرین کاریام ، تو بیستون ، برای تو
بذار که زخم تیشه هم ، نصیب کوهکن باشه

آیینه های چشماتو ، بذار جلوم ، آدم باید
تو بی کسیش هم با یکی ، همدم و هم سخن باشه

با تو دیگه غم ندارم ، غم دیگه از کم ندارم
اگه تموم زندگیم ، یه دونه پیرهن باشه

تازگیا تو تنهایی ، غزل به دردم می خوره
می خوام که شعرام همشون ، به شیوه کهن باشه

              سهیل محمودی

 

اشعار وحکایات زیبا...
ما را در سایت اشعار وحکایات زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سلیمان رحیمی soleyman بازدید : 124 تاريخ : چهارشنبه 5 / 9 ساعت: 12:37