ما عاشق و مستیم طلبکار خدائیم
ما باده پرستیم و از این خلق جدائیم
بر طور وجودیم چو موسی شده ازدست
بی پا و سر آشفته و جویای لقائیم
روحیم که در جسم نباشد که نباشیم
موجیم که در بحر به یک جای نیائیم
گاهی چو هلالیم و گهی بدر منیریم
گاهی شده در غرب و گه از شرق برائیم
شاه نعمت الله ولی
اشعار وحکایات زیبا...برچسب : نویسنده : سلیمان رحیمی soleyman بازدید : 70